محمد حسینزاده
پوریا پورسرخ يكي از بازيگراني است كه به اصطلاح يك شبه ره صدساله را رفت و با يك سريال (وفا) به يكباره به يك ستاره تبديل شد ولي او در موج اين ستاره شدن غرق نشد و همواره با تلاش سعي كرد تا روزهاي بهتري را تجربه كند. او تا به امروز در سينما و تلويزيون همواره چهرهاي پركار بوده ولي گويا حس و حال روزهاي اول خود نسبت به بازيگري را از دست داده است. او که در سریال نوروزی دردسرهای شیرین، ایفای نقش داشت، شب گذشته در برنامه رخ به رخ با اجراي اميرعلي دانايي حاضر شد و درباره موضوعاتی چون حس ناخوشایندش نسبت به بازیگری، خاطره خوبش با مرحوم خسرو شکیبایی و همبازی شدن با پسرش و همچنین اتفاقاتی که از ۲ سال گذشته برایش افتاده است صحبت کرد.
این بازیگر محبوب و دوستداشتني سینما و تلویزیون ابتدا به بازیاش در فیلم سینمایی روز سوم، اشاره کرد و گفت: گریم نقش رضا در فیلم روز سوم را خیلی دوست داشتم، بگذریم که بعد از این گریم حجم موهایم نصف شد. به نظرم همه در این فیلم بهترین نسخه خودشان بودند اما بعدها برخی از همکاران لذت حضور در این فیلم را از دماغم درآوردند و هجمهای شد که دلیلش را هم نفهمیدم. به نظرم باید این فرهنگ نادرست در میان شرکتکنندگان جشنوارهها اصلاح شود، یعنی حتی من پوریا پورسرخی که امسال در جشنواره فیلم نداشتهام هم فکر میکنم حقم در جشنواره خورده شده است! در حالی که ۴ داور حضور داشتند و طبق سلیقه، متر و معیار و یا هر چیز دیگر انتخابی دارند. نمیشود که من به زمین بازی بیایم اما وقتی که دیدم نظر داور مثل نظر من نیست قاعده را عوض کنم. صادقانه بگویم کف و دستی که همکاران بازیگرم در جشنوارههای خارجی برای موفقیت هم میزنند، این خوشحالی را از ته دل بین همکاران خودم ندیدهام.
پوريا پورسرخ در بخش ديگري از صحبتهايش درباره انتخاب يك پروژه گفت: به نظرم اگر ۵ یا ۱۰ روز بعد از فیلمبرداری فرصت باشد که برای ماندن یا رفتن در پروژه تصمیم گرفت، خیلی از کارهای نه چندان دلچسب در کارنامهات ثبت نمیشود. گویا در پیشتولید کارها همه دوستان بنهور میسازند و ۵ روز بعد از فیلمبرداری مشخص میشود کار چه بوده است. حقیقتش را بخواهید بسیاری از فیلمهایم را هنوز ندیدهام و بعضی از دوستانم هم میگویند که ایکاش این نقش را بازی نمیکردی و من میگویم شما متوجه شدید اما خودم نشدم! چندباری آمدم فتوسنتز کنم اما نشد.
اين چهره شاخص كه سريالهاي موفقي چون کیمیا، صاحبدلان، از سرنوشت و برف بیصدا میبارد را در كارنامه دارد همچنین درباره اهمیت به آراستگی ظاهرش گفت: به آراستگی معتقدم و احساس میکنم به نوعی احترام گذاشتن به مخاطب است. سعی میکنم اگر تا پارکینگ یا انباری هم میروم تا چیزی را بردارم، با لباس خانه دیده نشوم، مخصوصا که بسیار بدشانسم در این مواقع!
پوریا پورسرخ با اشاره به حضورش در سریالهای ماه رمضانی تلویزیون، از مجموعه صاحبدلان به عنوان یکی از کارهایی که دوستش داشته یاد کرد و توضیح داد: حیف که در اوج بیتجربگی این سریال را بازی کردم. نویسنده این کار آقای طالبزاده بود و واقعا چه متن بینظیری نوشته بود. به هر حال چه بخواهی یا نخواهی با نقشت قضاوت میشوی، من چند کار ماه رمضانی داشتهام اما سریال صاحبدلان را جور دیگری دوست دارم.
او در ادامه به یک خاطره از مرحوم خسرو شکیبایی اشاره کرد و گفت: خیلی خوششانس بودم که با خسرو شکیبایی کار کردهام. ایشان انسان بینظیری بود که فکر میکنم خدا او را از بهشت فرستاده بود به زمین بیاید یک چرخی بزند و برود. یادم میآید گارد شدیدی نسبت به بازیگران تازهوارد به عالم سینما وجود داشت، هرچند امروز بسیار کمتر شده و آن هم به خاطر درخششی است که بخشی از این بازیگران تازهوارد از خود نشان دادند. اولین بار که با آقای شکیبایی روبرو شدم استرس زیادی داشتم اما مرحوم خسرو شکیبایی با آغوش باز به من گفت تا به حال ندیدم در کاری بازی کنی اما ورودت را تبریک میگویم. در یک پلان با مرحوم شکیبایی همبازی بودم. یادم میآید که ایشان گفتند متن را حفظ نیستم و میخواهم تمرین کنم. به من گفت پوریا میآیی برویم متن را برایم بخوانی ما تا یک پارک رفتیم و من متن را خواندم خدا میداند که او این متن را حفظ بود و فقط این کار را برای رفع اضطراب و آمادگی بیشتر من انجام داد. اخیرا هم با پسرش (پوریا) در سریال برف بیصدا میبارد همبازی بودهام که او هم مثل پدرش انسان شریفی است.
در ادامه پورسرخ در پاسخ به این پرسش که اگر بازیگر نمیشدی چه میکردی؟ گفت: یک پله بعد از عشق تنفر است. خیلی حرف بدی هست که دارم میزنم ولی من الان به مرحله تنفر به حرفهام رسیدهام. خیلی بد است که این را میگویم میدانم، هیچ کجا تا به حال نگفتهام ولی نمیدانم چرا به این مرحله رسیدم. البته از روشی که در زندگی داشتهام راضیام. همیشه به حال خوب خودم احترام گذاشتم و بهترین تصمیم را در لحظه حال گرفتهام، بنابراین آرامش داشتهام. به عنوان مثال از ترافیک متنفر هستم، بنابراین وقتی کارم تمام شده حتما وارد یک مسیر پرترافیک نمیشوم و شاید بزنم کنار و بخوابم. اگر بازیگر نمیشدم رشته درسی خودم فیزیولوژی گیاه را دوست دارم ولی یک حرفه دیگر را که خیلی دوست دارم آجیلفروشی است چون عاشق آجیل هستم ولی از طرفي عاشق شغل مهد کودک هستم. همیشه گفتم چقدر جالب است آدم یک مهد کودک داشته باشد ولی معتقدم سختترین کار دنیاست و مسئولیت سنگینی دارد ولی همیشه یکی از آرزوهایم است.
پوريا پورسرخ در پاسخ به این پرسش که از نگاه شما مختصات یک انسان خوشبخت چیست؟ اینگونه گفت: مادربزرگم خدا رحمتش کند یک جمله داشت میگفت من از خدا هیچی نمیخواهم جز تن سلامت، فکر راحت و مال فراوان. خیلی خلاصه و مختصر و مفید بود ولی فول پکیج همه چیز را شامل میشد. حس میکنم خوشبختی در آن نسل بیشتر بود با اینکه امروز تکنولوژی در خدمت بشر است، حتی فیلمهای آن نسل هم حس بهتری داشت.
بازيگر محبوب سينما و تلويزيون سپس در پاسخ به اینکه از چه روشی استفاده میکند که حالش بهتر شود؟ خاطرنشان کرد: هیچوقت حسود و بدخواه نبودهام، همیشه حالم با حال خوب اطرافیانم بهتر است، حتی آدمهایی که شاید نشناسم. در سفر زندگیام خودم را قهرمان زندگی خودم میدانم، البته به این معنا نیست که همیشه عملکرد خوبی داشتهام اما طبق آگاهی ام تصمیم گرفتم. سعی میکنم در محیطهای خوب باشم یا اگر نیستم با فکرهای خوب حالم را خوب کنم.
پوريا پورسرخ درباره اینکه چه چیزی بیش از هر چیز دیگری او را میترساند؟ گفت: بیماری، کلا من از دوران کرونا بسیار این ترس در وجودم رخنه کرده است. ترس بیماری عزیزان، ترس از دست دادنشان مرا میترساند. در این ۲ سال اتفاقات خوب زیادی برایم افتاد ولی یکی از دلایلی که آنها را رسانهای نکردم این بود که خواستم در میان این همه از دست دادن، شادیام را به رخ نکشم.
او درباره اينكه اگر به عقب برگردد چه چيزهايي را تغيير ميدهد؟ گفت: اگر به عقب برگردم احتیاط بیش از حد و محاسبه بیش از اندازه را عوض میکنم. یکی از دوستانمان جمله خوبی دارد که میگوید موفقیت آن سوی ترس است، از شکست نترس. خیلی جاها گفتم اصلا ولش کن وارد زمینش نمیشوم اما اشتباه بود. این خیلی بد است که ما زود احساس خستگی و پیری میکنیم. مد شده که همه از بدبختیهایی میگویند که قبل از رسیدن به جایگاهی کشیدهاند. به خودی خود تلاش کردن ارزشمند است اما نه اینکه برای جلب توجه باشد، به ویژه که بخش زیادی از صحبتها صحت ندارد.
او سپس درباره حال و هوای ماه مبارک رمضان گفت: سفره افطاری حال خیلی خوبی دارد، حتی برای کسی که روزه نمیگیرد هم حس خوبی دارد. به شدت عاشق آشپزی هستم و در آن ادعا دارم. اگر میتوانستم رژیم بگیرم مربیانم میگفتند میتوانستی روی سکو بروی. من در گذشته خیلی خجالتی بودم و تصور بازیگر شدن نداشتم. علاقهمند به ورزش بودم. سعی کردم روابط عمومی ام بهتر شود و بعد در مسیری قرار گرفتم که بازیگر شدم.
همچنین بحث فوتبال موضوعی بود که پورسرخ به آن علاقه نشان داد و در این باره توضیح داد: به شدت فوتبالی و اتفاقا استقلالی هم هستم ولی معمولا نمیگویم و خیلی کری نمیخوانم حتی در صفحه شخصیام هم نمیگویم چون ظرفیتها را نمیشناسم. از خارجیها طرفدار رئالمادرید و منچستر هستم. رونالدو هر جا برود ما دنبالش هستیم چون واقعا انسان ویژهای است و خیلی زندگی شخصی جالبی هم دارد. من خیلی دوستش دارم چون به نظرم الگوترین بازیکن تاریخ است. از بازیکنهای ایرانی طرفدار ووریا غفوری هستم. از قدیمیترها هم ناصر حجازی بینظیر است. منصور پورحیدری یکی از دلایل اصلی بود که من استقلالی شدم. علی کریمی، علی دایی و علی پروین را هم خیلی دوست دارم. محمدرضا شکورزاده را هم خیلی دوست دارم.
این بازیگر در پایان صحبتهایش گفت: اگر بخواهم فیلم خودم را بسازم از این ترکیب استفاده میکنم که آقای لطیفی حتما کارگردان، مدیر فیلمبرداری آقای کلاری، امین حیایی، جواد عزتی، مجید واشقانی و امیر جعفری هم بازی کنند. سعی میکنم فیلمنامه را خودم بنویسم که نقش خودم را بیشتر کنم!