محمد حسينزاده
اين روزها اخبار تلخ و شوكهكننده زيادي پيرامون زندگي همه ما وجود دارد و كرونا در كشورمان بيداد ميكند و همه روزه شاهد از دست دادن هموطنان زيادي هستيم. در اين بين متاسفانه اخبار غمانگيز ديگري هم خارج از حيطه كرونا وحود دارد كه بازهم برايمان چيزي جز اندوه به ارمغان نميآورد. مرگ شوكهكننده و نابهنگام ارشا اقدسي، بازيگر و بدلكار جوان و شاخص سينماي كشور يكي از اين اخبار بود. روز گذشته پيكر اين جوان هنرمند در قطعه هنرمندان بهشت زهرا و در كنار زندهياد پيمان ابدي به خاك سپرده شد. حدودا ۱۵ روز از حادثهاي كه براي ارشا اقدسي رخ داد ميگذرد، روزی که ارشا اقدسی در حال انجام بدلکاری یک پروژه سینمایی در بیروت دچار حادثه شدید شد و به کما رفت. ۵ روز بعد از این حادثه قرار بر انجام یک عمل جراحی سنگین بود که شرایط جسمانیاش ناپایدار شد و از سوی همراهانش اینگونه اعلام شد که به رغم اینکه پزشکان این بدلکار مطرح را جواب کردهاند اما کماکان یک درصد شانس برای بازگشت او وجود دارد. در همین روزها بود که مادر ارشا اقدسی در گفتگویی اعلام کرد در صورت فوت او، بنابر وصیت فرزندش و با توجه به مرگ مغزی ارشا، برای اهدای اعضایش به نیازمندان اقدام خواهند کرد. این سرآغاز یک ماراتن ۲-۳ روزه بود برای اهالی شبکههای اجتماعی که در اعلام خبر فوت او و یا تکذیب این خبر ناگوار سبقت بگیرند، تا اینکه در روز چهارشنبه ۱۳ مرداد خبر درگذشت ارشا اقدسی تائید شد. مهسا احمدی، تنها بدلکار و کارگردان اکشن ایرانی حاضر در هالیوود که از شاگردان ارشا اقدسی بوده در مورد جزئیات حادثه این بدلکار متوفی و نحوه پیگیری امور حقوقی آن توضیحاتی ارائه کرد.
در این میان سوالات بسیاری وجود دارد به عنوان مثال چرا هیچکس به طور دقیق از نام پروژهای که ارشا در آن حضور داشته سخن نمیگوید؟ نام تهیهکننده و کارگردان آن چیست؟ کارگردان بدلکاری این پروژه که بوده؟ این پروژه مربوط به کدام شرکت فیلمسازی و متعلق به چه کشور و یا کشورهایی است؟ تولیدکنندگان فیلم تا کجا مسئول هستند؟ آیا شرایط ایمنی به خوبی رعایت شده بوده و آیا این شرکت غرامتی را به خانواده ارشا پرداخت خواهد کرد؟ چرا انتقال پیکر ارشا به ایران با تاخیر انجام شد و موانع بروکراتیکی که از آنها یاد میشود چیست؟ همه این موارد سوالاتی است که اگر تنها کمی بیش از یک دهه پیش را به یاد بیاوریم در ذهن همه باید مطرح شود. منظور، بعد از ظهر روز چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۸ است، زمانی که پیمان ابدی، بنیانگذار بدلکاری نوین ایران و استاد افرادی همچون ارشا اقدسی در حین اجرای یک صحنه اکشن، در تلهفیلم چشمهای نامحسوس (با نام قبلی در فیلم ردپایی در جاده) به کارگردانی محسن موسویان به علت آنچه که سهلانگاری در ملاحظات ایمنی کار و عدم دقت لازم به جوانب امنیت عملیات بدلکاری عنوان شد، بر اثر برخورد شدید با اتوبوس و گیر افتادن مجروح شد و سپس در نبود امکانات اورژانسی جان سپرد.
بر همین اساس روز گذشته مهسا احمدی گفتگویی انجام داده است كه به برخي سوالات ما پاسخ ميدهد. اولین و تنها زن ايراني طراح صحنههای اکشن و کارگردان اکشن در سینمای هالیوود که ۱۵ سال پیش این حرفه را از گروه بدلکاری ۱۳ تحت نظر مرحوم ارشا اقدسی آغاز کرد، ۵ سال است که در آمریکا به سر میبرد و شاید به جرات بتوان گفت حرفهایترین بدلکار ایرانی است که در سطح سینمای جهان مشغول به کار است. مهسا احمدی با انتشار استوریهایی در صفحه اینستاگرامش نشان داد که ماجرای ارشا را از همان ابتدا به دقت پیگيری ميکند اما به دنبال طرح مسائل حاشیهای نیست. مهسا احمدی در پاسخ به اینکه در حال حاضر به غیر از بستگان و اطرافیان ارشا، افراد دیگری هم از همصنفان او در سطح جهان پیگیر و کنجکاوند که بدانند چرا این اتفاق افتاده و با مقصر چگونه برخورد خواهد شد، گفت: من از همان ابتدا با گروه تولید، کارگردان بدلکاری این پروژه و خواهر ارشا در ارتباط و پیگیر مسائلش بودم. البته خواهر ارشا در کشور دیگری زندگی میکند و به دلیل محدودیتهای کرونایی نمیتوانست از آن کشور خارج شود و خود را به لبنان برساند. من هم چند روزی است که ارتباطی با ایشان نداشتم چرا که احساس میکردم در این شرایط بهتر است که از حاشیه دور باشند. اما من به عنوان تنها بدلکاری که از ایران آمده و در سینمای جهان فعالیت دارد، به همراه ۲ نفر دیگر شامل اندی آرمسترانگ (رئیس صنف بدلکاران آمریکا) و گری پاول (رئیس صنف بدلکاران انگلیس) مشغول پیگیری هستیم و تا اینجا اطلاعات زیادی هم کسب کردهایم که بسیاری از آنها را رسانهای نخواهیم کرد.
مهسا احمدي در مورد پروژهای که ارشا اقدسی در آن به عنوان بدلکار حضور داشته گفت: این فیلم متعلق به کمپانی مطرح و جهانی نتفیلیکس است که توسط یک شرکت تولیدکننده اماراتی (دوبی) تولید میشود. طراحی صحنههای اکشن آن را لوک کنی بر عهده داشته است. این کمپانی، هیچ فیلمی از لحظه بروز حادثه بیرون نداده است و قوانین هم این اجازه را به آنها میدهد که تا مسئله جنبه حقوقی و قضایی پیدا نکند، اطلاعاتی از این ماجرا منتشر نکنند.
مهسا احمدی در مورد توصیف صحنهای که آن اتفاق ناگوار برای ارشا اقدسی رخ داده گفت: قرار بوده که ارشا با یک ماشین (فورد شاسی کوتاه مشکی رنگ) از روی یک رمپ بپرد و آن ماشین در هوا چرخیده و فرود آید. این چهلمین باری بوده که ارشا این کار را انجام میداده و تجربه آن را به دفعات داشته است اما این بار، هم شکل رمپ و هم نوع ماشین متفاوت بوده و هم اینکه کاملا اتفاقی ماشین روی سقف فرود میآید که همین امر هم باعث وارد شدن ضربه به سر و بروز مشکلات برای ارشا میشود. در واقع نیم ساعت طول میکشد تا بتوانند او را از ماشین خارج کنند و همین امر باعث نرسیدن اکسیژن به مغز او میشود که البته مدت زمان زیادی است و حتی در همین حین قلبش هم از کار ایستاده بوده که در مسیر اعزامش به بیمارستان او را احیا میکنند.
در بخش ديگري از اين گفتگو مهسا احمدی در مورد اینکه دلیل وقوع این حادثه چه بوده و مقصر کیست گفت: برای اینکه بررسی شود که واقعا در این ماجرا چه اتفاقی افتاده و مقصر چه کسی بوده حتما باید فیلمهای کار دیده شود. یکی از نکات دیگری که همه میدانند این است که ارشا عادت داشت در ماشینهایی که برای بدلکاری استفاده میکرد، دوربین میگذاشت و از همه لحظات کارش فیلم میگرفت. از طرفی دیگر در پروژههایی که با استاندارد جهانی تولید میشوند، کارگردان اکشن موظف است که پیش از هر کاری با ارائه فرم ارزیابی ریسک بدلکاری تمام جزئیات و مراحل انجام بدلکاری را به دقت تشریح کند. در اینجا کاملا باید توضیح داده شود که از چه امکانات و ابزاری استفاده خواهد شد و درصد خطا، ریسک و حتی مرگ را با جزئیات بنویسد تا قبل از اینکه عوامل جلوی دوربین بروند بررسی شود و در موردش تصمیمگیری شود.
مهسا احمدي كه برنده جایزه Artemis به عنوان نابغه بدلکاری در سال ۲۰۱۹ هم هست افزود: اگر این مدارک به دست بیاید میتوان بررسی کرد که چه کسی و چگونه مقصر این ماجرا بوده است اما این در حالی است که گروه تولید نه هیچ فیلم و مدرکی ارائه میدهد و نه هیچ حرفی در این باره میزند، حتی کارگردان اکشن این پروژه هم از زمانی که وضعیت ارشا حاد شده، شبکه اجتماعی خود را بسته و هیچ پاسخی نمیدهد. البته تیم تولید قول همکاری و حمایت داده اما تا حکم قانونی وجود نداشته باشد، هیچ فیلمی بیرون نمیدهد.
مهسا احمدی در مورد نحوه پیگیری امور مربوط به ارشا اقدسی در لبنان اظهار داشت: نکته عجیب در این مورد، حضور و عملکرد نفرات تیم بدلکاران ۱۳ و یا به قولی شاگردان، دوستان و همکاران ارشا اقدسی در کنار مادر او در لبنان است که توقع میرفت به رایزنی برای تحویل گرفتن وسایل ارشا و مذاکره و پیگیری در مورد چگونگی وقوع حادثه بپردازند اما در روزهای اولیه و زمانی که ارشا در بیمارستان حضور داشت، اینطور به نظر میآمد که این افراد جوان، بیشتر گرفتار مسائل احساسی خود شدهاند و تنها نگران وضعیت او در بیمارستان هستند. در این میان آنچه که عجیبتر بود این بود که هرگز کسی مانع حضور دوربینها در اتاق ارشا و بر سر بالین او نشد. این مسئله از این جهت مهم و عجیب است که همه کسانی که ارشا را از نزدیک میشناختند به خوبی میدانستند که هرگز دوست نداشت که خبر یا تصویری از چنین وضعیتی منتشر شود و همیشه میگفت که در صورت بروز حادثه، دلش نمیخواهد مردم دردکشیدن یا ضعف او را ببینند. کاش همینقدر برای خواسته استادشان احترام قائل میشدند و او را در بستر بیماری و در حالیکه تنها با کمک دستگاه لایوساپورت نفس میکشید، نشان نمیدادند. مدام به این فکر میکردم که چرا اجازه نمیدهند ارشا مثل یک قهرمان از دنیا برود و تصویرش در ذهن مردم همان فرد شجاع و چالاک و قوی بماند!؟
مهسا احمدی که پروژههای بسیاری را در طول ۱۰ سال همکاری با ارشا اقدسی انجام داده، در مورد تاخیر در اعلام خبر فوت ارشا گفت: واقعیت این است که دست کم ۲۴ ساعت قبل از اعلام قطعی خبر مرگ این بدلکار، مرگ مغزی ارشا به تائید پزشکان لبنانی و ایرانی رسیده بود و آن نفسها هم تنها به کمک دستگاه و صرفا برای حفظ ارگانهای مختلف بدن او برقرار بود چرا که وصیت کرده بود به دیگران اهدا شوند. اما اینکه چرا دوستانش اصرار داشتند که بگویند او زنده است حتما از سر خیرخواهی و احساسات پاک هنری و جوانی و یا عدم اطلاع از جریانات پزشکی بوده است. اما همین تاخیرها در تصمیمگیری دستکم بخشی از اعضا مانند کلیهها را از شرایط مناسب اهدا خارج کرد. البته تصمیمگیری برای عمل به وصیت ارشا، قطعا بسیار مشکل بوده چرا که هم از نظر عاطفی کاری سخت است و هم اینکه طبق قوانین لبنان یا باید اعضا در همان کشور به متقاضیان اهدا شود و یا اینکه بستگان فردی که مرگ مغزی شده همه هزینههای مربوط به دستگاهها و تجهیزات لازم برای حفظ تنفس مصنوعی و اعضا و همینطور هزینههای مربوط به هواپیما را متقبل شوند که دستکم حدود ۱۰۰ هزار دلار میشود و او را به مکان مدنظر خود منتقل کنند که هزینه بسیار بالایی است.
مهسا احمدی در پاسخ به اینکه آیا در چنین مواردی پیگیریها به نتیجه میرسد گفت: واقعیت این است که در نمونهای از این دست حوادث، وقتی جان برنکر، بدلکار سریال مردگان متحرک، در صحنه فیلمبرداری درام زامبی در ژوئیه ۲۰۱۷ کشته شد بازماندگانش با حکم دادگاه غرامت ناچیزی گرفتند. چندی بعد هم یک بدلکار انگلیسی سر صحنه دچار حادثه شد و به کما رفت اما پس از مدتی به هوش آمد ولی گرفتار تبعات زیادی شد که فعلا درگیر دادگاه و امور قانونیاش است. هرچند ماجرای جان برنکر با موضوع ارشا اقدسی کاملا تفاوت داشت چرا که او پیش از آنکه عملیات بدلکاری آغاز شود، در حالی که در طبقه دوم با یک بازیگر صحبت میکرد، در یک اتفاق به پايین پرت میشود و بین تشک و دیوار و روی گردنش فرود میآید که این ماجرا جزيی از صحنه فیلمبرداری حساب نمیشود اما ارشا در حین اجرای بدلکاری که کاملا جزيی از صحنه بدلکاری محسوب میشود، دچار حادثه شده است. این قضیه تنها در صورتی دادگاهی میشود و به صورت قانونی مورد بررسی قرار میگیرد که درخواستی از سوی خانواده ارشا مطرح شود.
آخرین سوالی که مهسا احمدی در اين گفتگو پاسخ داده اين است كه آیا اطلاع دارد که اعضای ارشا اهدا شدهاند یا خیر؟ او پاسخ داد: همانطور که گفتم چند روزی است که ارتباطی با خواهر ارشا ندارم و به همین دلیل اطلاع دقیقی هم از این مسئله ندارم اما فکر میکنم که این اتفاق افتاده باشد و تاخیر در انتقال پیکر ارشا به ایران هم به دلیل انجام امور قانونی و اداری است.