محمد حسينزاده
اين روزها زخمكاري موفقترين سريال در حال پخش از شبكه نمايش خانگي ميباشد كه با هر قسمت به تعداد مخاطبان آن افزوده ميشود. اين سريال كه تنها ۲ قسمت تا پايان فاصله دارد، بازيگران و بازيهاي شاخصي را به خود ديده كه به شدت موردتوجه مخاطب قرار گرفته است. بازيگران نقشهاي مكمل آنقدر در اين سريال درخشان بودهاند كه كمتر كسي ميتواند آنها را ناديده بگيرد. يكي از اين نقشها را مائده طهماسبي بازيگر شاخص تئاتر، سینما و تلویزیون برعهده داشته است. او دانشآموخته رشته خبرنگاری با گرایش تئاتر و علوم سیاسی است که در زمینه کارگردانی تئاتر و مترجمی نیز فعالیت کرده است. او در سریالهای میخواهم زنده بمانم، زخمکاری و شبهای مافیا از محصولات شبكه خانگي حضور داشته و در اين زمينه باتحربه است.
-در ابتدا درباره انتخاب نقش سودابه، در سریال زخم کاری بگویید؟ چطور این نقش را انتخاب کردید؟
*در حقیقت این نقش بود که مرا انتخاب کرد. من از طرف آقای مهدویان دعوت به کار شدم و نام این نقش هم در ابتدا فضه بود که بعد به سودابه تغییر کرد. سودابه در فیلمنامه هم خیلی پررنگ نبود و این نقش را خیلی بیرمق دیدم و با توجه به اینکه همه کارگردانان و فیلمنامهنویسان دوست دارند که به همه نقشها بالوپر بدهند، من هم در صحبت با آقای مهدویان به او گفتم که بههرحال اگر چه سودابه زنی است که از قدیم در یک خانه کار میکند اما باید دلیلی برای کشته شدن او وجود داشته باشد و خانواده را متاثر کند. بنابراین باید مهره تاثیرگذارتری باشد و آقای مهدویان هم گفتند که اگر میتوانی چیزی به این نقش اضافه کن و بعد از بحث و بررسی به این رسیدیم که باید سودابه عشقی را به ناصر داشته باشد. در واقع او یک خبرچین و آدم فضول نیست بلکه چون بچهها را از کودکی دیده و با آنها ارتباط داشته، عشقی هم به این خانواده و ناصر پیدا کرده است که از آنها مراقبت میکند و در پایان نیز برای انتقام از ناصر، سودابه کشته میشود. فکر میکنم اگر چه نقش سودابه در این سریال بسیار کوتاه است اما توانستم عشق او را به ناصر نشان بدهم.
-رمان زخم کاری را قبلا خوانده بودید؟
*بله خوانده بودم.
-در بسیاری از آثار سینمایی که فیلمنامه آن از رمانها اقتباس شده است، رمانها اغلب کاملترند و جزییات بیشتری را در خود دارند… در سریال زخم کاری از نظر شما فیلمنامه چقدر وفادار به متن رمان آقای حسینیزاد بود و آیا در این سریال هم رمان اصلی کاملتر است؟
*سریال زخم کاری با رمان بیست زخم کاری اثر محمود حسینیزاد بسیار متفاوت است و در واقع، رمان خیلی موجزتر از سریال است. همانطور که میدانید این رمان ابتدا قرار بود فیلمنامه باشد و بعد در ممیزیها به یک رمان موجز تبدیل شد. آقای حسینیزاد در مصاحبههایشان گفتهاند که این رمان قصه بسیار قشنگی داشت که قرار بود در قالب فیلمنامه منتشر شود، اما بعد تصمیم بر آن شد که بهصورت یک رمان طولانی حدود ۳۰۰ صفحهای چاپ شود و در نهایت به دلیل ممیزیهایی که به آن خورد به یک رمان موجز و البته بسیار خوب تبدیل شد. سریال زخم کاری ضرباهنگ بالایی دارد و به نظر من داستانهای جانبی که آقای مهدویان از درون این رمان درآورد، مدنظر نویسنده رمان نیست و کارگردان سریال این داستانهای جانبی را پرورانده است.
-انتقادهایی از سوی برخی رسانهها و منتقدان نسبت به تصویر کردن خشونت در این سریال صورت گرفت! نظر شما در اینباره چیست؟
*به نظر من، مته به خشخاش گذاشتن یکسری آدم است. ما درجامعهای زندگی میکنیم که بخش بزرگی از آن پر از خشونت است. اگر اجازه نداشته باشیم در کارهای هنری اعم از فیلم، سریال و تئاتر این خشونتها را نشان بدهیم و این موضوعات را در حد روزنامهها و دنیای مجازی نگهداریم، نمیتوانیم این معضلات را ریشهیابی کنیم و به اصل ماجرا بپردازیم. این سریال بیش از ۹۵ درصد مخاطب دارد و اگر خشونت آن زیاد بود یا تاثیر بدی داشت، بیننده هم نداشت و من فکر میکنم بیشتر این آقایان ممیزی هستند که اینها را برنمیتابند. درباره سیگار کشیدنهای زیاد شخصیتهای این سریال هم انتقادهایی صورت گرفت، اما به راستی وقتی کسی بهشدت ناراحت و عصبانی است چطور باید در تئاتر و سینما و سریالها این عصبانیت و ناراحتی را به تصویر کشید؟ آدامس بجود یا مثل سیاستمداران لبخند بزند!؟ کارگردان و فیلمنامهنویس باید شخصیتپردازی درستی داشته باشند و اگر مالک در این سریال زیاد سیگار میکشد، مخاطب هم از این همه سیگار کشیدن او حالش بد میشود، پس این یک مشوق برای سیگار کشیدن نیست و بدآموزی هم ندارد. هر نویسندهای متاثر از جامعه خود است و فیلمنامهنویس هم این شخصیت را در تخیل خودش ساختهوپرداخته نکرده، بلکه از آدمهای همین جامعه و اتفاقاتی که در اطرافش مشاهده میکند، برداشت کرده است.
-برای انتخاب نقشهایتان در تئاتر، سینما یا سریالها چه نکاتی برای شما بیشتر حائز اهمیت است؟
*فاکتورهای مختلفی باید در کنار هم باشد که نقشی را بپذیرم. متن و فیلمنامه، کارگردان و تهیهکننده بسیار برای من حائز اهمیت است. برای من بسیار مهم است که با چه تهیهکنندهای کار کنم و البته با آقای تختکشیان (تهیهکننده سریال زخم کاری) پیش از این در ۶ کار همکاری داشتم و اسم ایشان برای همکاری کردن برایم حجت است. نقشهای مقابل و همبازیها و نقشی که قرار است بازی کنم از دیگر نکاتی است که به آن توجه میکنم.
-برخی از بازیگران حرفهای نقشهای کوتاه را نمیپذیرند! کوتاهی یا بلندی نقشها چقدر برای شما اهمیت دارد؟
*کوتاهی یا بلندی نقشها اهمیت زیادی ندارد. ممکن است نقشهای بلند و بیخاصیتی هم پیشنهاد شود که من آنها را نمیپذیرم ولی یک نقش کوتاه خوب و جذاب را حتما قبول میکنم. البته همه بازیگران دوست دارند که نقششان بلند باشد، اما وقتی پیشنهادی برای نقشهای خوب و بلند نباشد، ترجیح میدهم نقشهای خوب و کوتاه را بپذیرم.
-چه نقشهایی را دوست دارید بازی کنید که تاکنون به شما پیشنهاد نشده است؟
*حدود ۲۰ سال است که در تئاتر و سینما و تلویزیون کار میکنم و نقشهای مختلفی را در ژانرهای متفاوت از جمله درام و طنز بازی کردهام. کارهای طنز، مخاطب را خوشحال میکند و بازیگر را هم سرحال نگه میدارد و آثار درام هم غموغصه خودش را دارد که همه این ژانرها را تجربه کردهام و هیچ نقشی نیست که دوست داشته باشم و بازی نکرده باشم.
-بسیاری از بازیگران از ضعف فیلمنامهنویسی در کشورمان انتقاد دارند… نظر شما در اینباره چیست؟
*من از فیلمنامهنویسانی که برای زنان بازیگر در سنین بالاتر شخصیتپردازی خوب و متفاوتی ندارند، گلایه دارم. برای بازیگرانی در سن ما، هیچ نقش خوبی نوشته نمیشود و همه نقشها به مادر و خواهر خانواده یا مادربزرگ پیر خلاصه میشود و این یک ضعف در میان نویسندگان ماست که نقش خوبی برای این زنان بازیگر ندارند. برای مردان بازیگر در سنین بالا، قضیه متفاوت است و انگار هر چه سنشان بالاتر میرود، جذابیتشان برای نقشهای خوب هم بیشتر میشود اما زنان بازیگر خیلی زود از حیطه بازیگری باید خداحافظی کنند. بسیاری از زنان بازیگر در سن ۴۰ سالگی نقش زن ۶۰ ساله را بازی میکنند و بسیار کم پیش میآید که نقشهای متفاوتی برای این گروه از بازیگران نوشته شود. همه نقشهای این گروه از بازیگران با وجود توانمندیهایی که دارند، کلیشهای و دمدستی است.
-به نظر شما در چه شرایطی یک اثر نمایشی موفق و پرمخاطب میشود؟
*داستان و قصه در درجه اول اهمیت قرار دارد. اگر قصه خوب باشد و خوب هم کارگردانی شود، قطعا بیننده زیادی خواهد داشت و به فروش خوبی هم دست پیدا میکند. اگر آماری از همه کارهای موفق در سراسر دنیا داشته باشید، خواهید دید که همه آنها قصه خوبی دارند. اینکه باب شده است برخی آثار بدون قصه کار میشود و درواقع سرهمبندی میکنند، درنهایت کار ضعیفی خواهد شد و در گیشه هم شکست میخورد.
-آینده سریالهای شبکه نمایش خانگی را چطور میبینید؟
*میخواهم درباره سانسورهایی که در آثار شبکه نمایش خانگی هم رخنه کرده است، حرف بزنم. مشکلی که بهتازگی سریال زخم کاری با آن مواجه شد و در سریال میخواهم زنده بمانم هم سکانسی داشتم که بخشی از آن حذف شد. اگر قرار باشد که این آثار هم مثل سریالهای تلویزیونی با سانسورهای زیاد همراه شوند، تماشاچی هم نخواهد داشت و این مشکلی است که شبکه نمایش خانگی دارد گرفتار آن میشود.
البته این سانسورها صدای مخاطبان و بسیاری از علاقمندان آثار نمایشی را هم درآورده است و شنیدهام که کارزاری در مخالفت با سانسورها در شبکه نمایش خانگی هم راه افتاده است. سالهای پیش که این سانسورها نبود، شاهد بودیم که مخاطبان سریالهای ترکی ماهوارهای، رفتهرفته مخاطب سریالهای شبکه نمایش خانگی شدند و این مجموعهها را هر هفته دنبال میکردند. اما اکنون با این موج سانسورهایی که به شبکه نمایش خانگی رسیده است، رفتهرفته این مخاطبان هم ریزش خواهند داشت و این کاملا طبیعی است و اين جاي تاسف دارد.
-از کارهای اخيرتان بفرماييد…
*اخيرا ۳ سریال کار کردهام که شامل فصل چهارم سریال از سرنوشت، از تهران تا نیمروز و برف آهسته میبارد میشود. سریال از سرنوشت ۴ را همچنان در حال تصویربرداری داریم، سریال از تهران تا نیمروز را برای شبکه سه کار میکنیم و سریال برف آهسته میبارد نیز برای شبکه یک در حال تولید است. فیلم سینمایی علفزار به کارگردانی کاظم دانشی را هم دارم که اسم آن موقت است و ممکن است تغییر کند.