مجید مجیدی فيلمساز موفق سينماي كشور که این روزها خورشید را بر پرده سینماها دارد و در عين حال اين فيلم به شكل آنلاين نيز در دسترس مخاطبان قرار گرفته است، در روزهاي متبرك ماه محرم، از محدودیتهایي كه براي تولید فیلم با مضامین عاشورایی وجود دارد، گلايه ميكند.
مجيد مجیدی كه مدیریت سوگواره فیلمهای عاشورایی را برای دومین سال پیاپی پذیرفته تا به گفته خود اقدامی در جهت ترویج فرهنگ عاشورایی انجام دهد در نشست خبری این جشنواره از فيلم رستاخیز، ساخته احمدرضا درویش سخن به میان آورد و مجیدی از مسئولان خواست زمینه را برای اکران این فیلم در سینماها فراهم کنند.
با توجه به فقر سینمای ایران در حوزه تولید فیلم با موضوع عاشورا، اين سوال وجود دارد كه چرا فيلمي مانند رستاخيز هم توقيف ميشود و چه باید کرد تا مسئولان نسبت به این حوزه منعطفتر شوند؟ مجيدي در اين رابطه ميگويد: علمای ما در طول این سالها اساسا در بحث حوزههای کلان فرهنگی و هنری خیلی به کمک اصحاب هنر نیامدند یا اگر آمدند هم کارهایشان خیلی کارساز نبوده است. راه بستن که کاری ندارد، مهم این است که راه باز باشد. برای مثال، همان اوایل انقلاب درباره شطرنج گفته نمیشد حرام است اما مجاز هم نبود و هیچکس جرات نداشت بگوید شطرنج آزاد است اما حضرت امام آمد و این مسیر را باز کرد. گفت که شطرنج هیچ اشکالی ندارد و اکنون شاهدیم که تبدیل به یکی از ورزشهای جدی ما شده و فدراسیون هم دارد. در حالی که به همین راحتی میشد این عرصه نیز بسته باشد. میخواهم بگویم علمای ما کمی باید به مسائل روز توجه کنند و فقه پویایی باشد که به درد انسان امروز بخورد. وگرنه اینکه از دور فتوایی دهیم خیلی نمیتواند مسیر را باز کند. قرائتی که امروز از اسلام در دنیا مطرح شده، به نظرم یکی از دلایل آن کوتاهی علمای ما در همه حوزههاست. وقتی کوتاهی میشود، آنها میآیند و عرصه را دست میگیرند و قرائت دیگری از اسلام را به دنیا معرفی میکنند. ما اگر راه را ببندیم نمونهاش میشود فیلم آقای درویش که راه اکرانش را بستند، خُب ایشان ۶-۷ سال برای این فیلم زحمت کشید. ممکن است ما در این عرصه آزمون و خطا داشته باشیم ولی علما باید بیایند و کمک کنند تا راه باز شود.
دوستانی هستند که مدام پیشنهاد بستن میدهند، خب اینکه فضیلت نیست. فضیلت زمانی است که شما به این عرصه بیایید و خودتان را خرج کنید تا مسیر باز شود و بتوان عرصههای دیگر را باز کرد و فیلمسازان و تهیهکنندگان دیگر راغب شوند آثاری در این حوزه تولید کنند. وقتی شما راه را میبندید این فرصت را به گروههای دیگر در دنیا میدهید که میخواهند قرائت دیگری از اسلام را معرفی کنند. چند سال پیش که برای فیلم پیامبر، به اروپا رفته بودم، میدیدم که از کلمه اللهاکبر هم میترسند. این نشان میدهد ما چقدر در این سالها غفلت کردیم که نتوانستیم فرهنگسازی کنیم. متاسفانه اسلامهراسی که غرب در این سالها دنبال کرده بسیار موفق بوده است. وقتی ما این جایگاه را خالی میکنیم، اسلامهراسی به وجود میآید و آنها آثار مختلفی تولید میکنند و این جفای بزرگی است. شفاف میگویم بحث در این عرصه بحث علمایی است. متاسفانه ما در عرصه فرهنگ متولی درستی نداریم و در این سالها تولید اندیشه نکردهایم. به هر حال، اندیشه یک مسئله بسیار مهم در همه عرصههاست ولی ما از محتوا خالی شدهایم و این برای همه عرصههای فرهنگی و هنری کشور بسیار خطرناک است. به هر ترتیب، وقتی اندیشه و راهبرد و راهکار وجود ندارد، طبیعی است که هر کسی به زعم خودش تلاش میکند در عرصهای راه باز کند.
شبکه نمایش خانگی را برای نمونه مثال میزنم. به قدری در همه عرصهها بیدروپیکر میشود که ناگهان صدای همه و حتی خانوادهها درمیآید. بعد تازه میخواهند درمانی به وجود آورند. درمانشان هم درمان درستی نیست. میآیند سد جلوی فعالان این حوزه میگذارند و بدترین راه ممکن را انتخاب میکنند و آثار را توقيف ميكنند! من میگویم اساسا راه غلط است. اینکه میگویم راهبرد وجود ندارد همین است. وقتی پلتفرمی در کشور به وجود میآید، قطعا باید اهدافی هم برای آن در نظر بگیرید. همینطوری که نمیشود. شما یک راه را باز گذاشتید و هیچ علامتی هم برای آن نگذاشتید. یک جادهای را باز کردید و نگفتید انتهای آن به بنبست میرسد. هیچ چارچوبی برای آن تعیین نکردید.
اين روزها كه دولت تغيير كرده، طبيعتا وزرا و مديران جديدي ارشاد و سازمان سينمايي بر سر كار ميآيند و طبيعتا اهالي سينما درخواستها و انتظاراتي دارند. مجيد مجيدي نيز در اين رابطه ميگويد: این موضوع را نه الان بلکه همیشه و در تمام این سالها گفتهام… هنر عرصهای نیست که در یک بازه زمانی کوتاه جواب دهد.
شما با سلایق مختلف وزیری را انتخاب میکنید و آن وزیر فقط به دوره ۴ ساله خود فکر میکند. عرصه فرهنگ مثل یک نهالی است که شما باید بکارید و ۱۰ يا ۲۰ سال دیگر جواب آن را ببینید. ژاپنیها بعد از جنگ جهانی و بعد از ماجرای هیروشیما ۵۰ سال فقط روی حوزه اقتصاد تمرکز کردند که کشور را بسازند. ۵۰ سال بعدی را که الان ۱۸ سال است شروع شده به عرصه فرهنگ اختصاص دادند. یعنی ۵۰ سال را معطوف فرهنگ میکنند که تغییرات بنیادین در کشور به وجود بیاورند. حال حساب کنید اینجا دولتها ۴ ساله برنامهریزی میکنند. اولا اینکه آن وزیری که میآید باید دید اصلا به حوزههای فرهنگی و هنری شناخت دارد؟
متاسفانه هیچ تسلط درستی در همه این دورهها وجود نداشته است. شاید در دورههای خیلی محدودی برخی افراد کارهایی کرده باشند. متاسفانه در بسیاری از مواقع سلیقهای و در واقع جناحی تصمیمگیری میشود و آن نگاه ملی و افق فرهنگی وجود ندارد. وقتی اندیشه و خردورزی وجود ندارد که متوجه باشد فرهنگ شبیه صنعت نیست که مثلا شما بگویید ۴ سال سرمایهگذاری میکنیم تا خروجی آن یک خودرو شود. هنر اینطور نیست. شما باید نیرو تربیت کنید، هزینه و تلاش کنید تا اینکه بعد از ۱۰ سال در حوزههای مختلف آدمهایی تربیت شوند. آدم تربیت کردن مثل کارخانه خودروسازی نیست، چون برنامه وجود ندارد. من به شما قول میدهم وزیر بعدی هم که بیاید، یقین بدانید ۴ سال دیگر هم خواهد گذشت و یکسری کارهای روزمره و روتین انجام خواهند داد و هیچ اتفاق ویژهاي هم نخواهد افتاد.
