محمد حسینزاده
فيلمسازي درباره سينما و هنرمندان موضوع تازهاي نيست ولي اين بار شاهد احمدلو در فیلم مورچهخوار، حواشی زندگی سلبریتیها و به اصطلاح شاخهای اینستاگرام را تصویر کرده و سعی کرده با نگاهی کنایهآمیز و با بهرهگیری از زبانی طنازانه مخاطبان را با خود همراه کند و درباره پشت پرده حضور سلبریتیها در فضای مجازی دست به روشنگری بزند. احمدلو معتقد است که زندگی بسیاری از هنرمندان، ورزشکاران و بازیگران و حتی مردم معمولی امروز تحت تاثیرات منفی فضای مجازی و حواشی آن است و ساخت فیلم مورچهخوار نیز بر اساس اهمیت این موضوع در دنیای امروز صورت گرفته است. کارگردان فیلم چند میگیری گریه کنی؟ که ساخت چندین اثر طنز و کمدی را در کارنامه هنری خود دارد، سینما را عرصه تجربه میداند و بر این باور است که با زبان طنز و کمدی میتوان فیلمهایی را ساخت که شاید در سینمای اجتماعی و رئالیستی نشود به آنها پرداخت. کارگردان مورچهخوار همچنین با اظهار رضایت از استقبالی که مخاطبان از نمایش این فیلم در اکران عمومی و روی پرده سینما داشتهاند، این فیلم را از جمله آثاری میداند که در گذر زمان عیار آنها بیشتر مشخص میشود. با شاهد احمدلو کارگردان فیلم مورچهخوار به بهانه ورود این فیلم به شبكه خانگي به گفتگو نشستيم…
-فیلمنامه فیلم مورچهخوار درباره به اصطلاح شاخهای اینستاگرام است! چه شد که تصمیم گرفتید فیلمی با این موضوع بسازید و اهمیت این موضوع برای خودتان چه بود؟
*به عنوان کارگردان فیلم مورچهخوار باید بگویم که احساس میکردم که فضای مجازی و اتفاقاتی که در متن و حاشیه دنیای مجازی در کشورمان اتفاق میافتد، با حواشی بسیاری روبرو است و در حال حاضر حواشی آن بیشتر از متن شده است. این حواشی، اتفاقات بد و ناگواری را رقم میزند که احساس کردم در قالب یک فیلم سینمایی اجتماعی و مردمی میتوان به آن پرداخت و حداقل بخشی از این دنیای مجازی را که دستاندازها و فراز و نشیبهای مختلفی را در زندگی آدمها پیش میآورد به تصویر بکشم. این ایده و هسته مرکزی بهانهای شد که به سراغ قصه شاخهای اینستاگرامی برویم و حواشی که زندگی پوشالی آنها دارد، در متن قرار بدهیم و فیلمی بسازیم که بتوانیم یک روشنگری نسبی به حقیقت آنچه که در پشت پرده این دنیای مجازی وجود دارد، داشته باشیم.
-این سوژه مربوط به دنیای امروز ما آدمهاست که درگیر فضای مجازی هستیم و به ویژه نسل جوان ارتباط بسیار خوبی با این مضامین برقرار میکنند اما با توجه به پیشرفت روزافزون تکنولوژیهای ارتباطی فکر نمیکنید این فیلم با این موضوع تاریخ مصرف خواهد داشت؟
*خیلی از فیلمها در ایران و در دنیا هست که برای زمانه خود ساخته شده است. به طور مثال موضوع جنگ و دفاع مقدس اگر چه زمانه آن گذشته است اما نمیشود گفت فیلمهایی که در این ژانر و در این فضا ساخته میشود تاریخ مصرف آن گذشته است، چون آن دوره ناگفتههایی دارد که اکنون میتوان به آن پرداخت و موضوع فیلم مورچهخوار هم از این قاعده مستثنی نیست البته این فیلم با فیلمهای با موضوع جنگ و دفاع مقدس قابل مقایسه نیست اما به هر صورت در یک مقطع اجتماعی و در یک زمانهای ما دچار فراز و فرودهای بسیاری در متن و حاشیه زندگیمان میشویم و اکنون بیش از پیش، این دنیای مجازی است که زندگی اکثر آدمها از هنرمندان و هنرپیشهها و ورزشکاران تا مردم معمولی را تحت تاثیر منفی خود قرار داده است و تا زمانی که اینطور پیش برود این فیلم هم کهنه نمیشود چرا که این موضوعات از جایی ریشه گرفته است و اگر به تاریخ هم بپیوندد به هر صورت در مقطع زمانی خود توانسته اولین فیلمی باشد که به این شکل به موضوع حواشی فضای مجازی مجال نمایش داده است.
-عنوان فیلم مورچهخوار، چطورانتخاب شد؟
*اسم فیلم را به اجبار مورچهخوار انتخاب کردیم. ابتدا اسم احمقها را معروف نکنیم! برای این فیلم برگزیده بودیم که به شکل غیرمستقیم به موضوع فیلم هم اشاره داشت اما این عنوان با مخالفت وزارت ارشاد برای پروانه ساخت مواجه شد و به همین دلیل ما این اسم را به عنوان خلاصه فیلمنامه و شعار تبلیغاتی فیلم استفاده کردیم و در نهایت ما ناچار شدیم که برای نام فیلم مورچهخوار را انتخاب کنیم. درباره چرایی انتخاب عنوان مورچهخوار هم با توجه به گرایش این فیلم به سمت فضای فانتزی و کمیک و همچنین نوستالژی کارتون مورچه و مورچهخوار که در خاطره هم نسلان من است این عنوان را انتخاب کردیم که اشاره به این موضوع دارد که این دنیا به هر حال تعدادی مورچه دارد و تعدادی هم مورچهخوار و فکر میکنم این عنوان به فضای فانتزی و کمیک فیلم هم کمک میکند.
-کمدی از ژانرهای مورد علاقه مخاطبان سینماست فیلمنامه این اثر از همان ابتدا کمدی نوشته شده بود یا با توجه به علاقمندی خودتان و استقبال مخاطبان به این سمت کشیده شد؟
*از ابتدا هم قرار بود که ما نه فقط یک فیلم کمدی صرف، بلکه فیلمی با موضوعی اجتماعی بسازیم که این موضوع اجتماعی، موقعیتهای طنز زیادی را در دنیای خودش و در دنیای ما آدمها به وجود آورده است با نگاهی به این اتفاقات طنزآمیز در فضای مجازی و همچنین ویدیوهایی که مبتنی بر این موضوع منتشر میشود که نشان میدهد باد از هر سویی بوزد عدهای از مردم هم به همان سمت میروند و زمانی که این باد جهتش عوض میشود آن عده هم در خلاف جهت قبلی خود و در جهت باد حرکت میکنند، سعی کردیم با نگاهی کنایهآمیز این موضوع تلخ را با زبان طنز و نه فقط کمدی صرف برای مخاطب تصویر کنیم و به نمایش بگذاریم که بتواند ارتباط حداکثری با آن برقرار شود.
-بازیگران را چطور انتخاب کردید؟
*انتخاب بازیگران با توجه به شرایط تولیدی و اقتصادی تهیهکننده، شرایط کاری بازیگران و شرایطی که در طول مسیر تولید فیلم پیش میآید صورت میگیرد. ما هم از این قاعده مستثنی نبودیم. ما هم بازیگرانی را در نظر داشتیم که از نظر مالی، زمانبندی کاری و یا سلیقهای با آنها به توافق نرسیدیم اما توانستیم با کمترین امکاناتی که از نظر مالی برای انتخاب بازیگران داشتیم، به مجموعهای از بازیگران برسیم که داستان فیلم را در حد معقولی با بازیگرانی که بتوانند در خدمت فیلم و سینما باشند، روایت کنیم.
-یکی از بازیگران این فیلم از جمله هنرمندانی بود که مدتی با حواشی بسیاری در فضای مجازی روبرو شده! انتخاب این بازیگر به دلیل تجربه او در این زمینه بود که ارتباط مستقیمی هم با موضوع فیلم شما داشت یا آن که ارتباطی به این موضوع نداشت و ملاکهای دیگری از جمله استعداد او در بازیگری و… را در نظر داشتید؟
*ربطی به این موضوع نداشت. مهدی کوشکی از بازیگران خوب تئاتر کشورمان است و در سینما نیز فیلمهای موفقی دارند. ما اصل ماجرا را نباید فراموش کنیم و نباید به نیمه خالی لیوان نگاه کنیم. در تمام دنیا همه بازیگران، هنرمندان و همچنین ورزشکاران به دلیل آن که بیش از سایر مردم دیده میشوند، بیشتر در برابر دیدگان مردم ظاهر میشوند و مورد توجه هستند، حاشیههای زندگی آن هم بیشتر دیده میشود. به طور مثال موضوع جدایی جانی دپ و امبر هرد و حواشی زندگی آنها را در نظر بگیرید اگر این موضوع در ایران اتفاق میافتاد، چه میشد؟ این اتفاقات همه جای دنیا هست و در ایران هم نگاه به این مسائل از نوع جهان سومی آن وجود دارد و گاهی حواشی پررنگتر از متن میشود و اصل ماجرا را فراموش میکنیم. نوع برخورد با این موضوعات مهم است همان طور که موضوع حواشی جدایی جانی دپ و امبر هرد در آن سوی دنیا، تبدیل به یک کابوس وحشتناک نشد.
-در میان آثاری که تاکنون کارگردانی کردهاید، فیلم مورچهخوار چه جایگاهی دارد؟
*سینما عرصه تجربه است و من سعی میکنم که از موقعیتهایی که برای تجربه دارم، بهترین استفاده را بکنم. ساخت فیلم مورچهخوار بعد از سالها فاصله گرفتن من از سینما و ساخت فیلم، اتفاق افتاد و توانستم برای سینمای بدنه فیلمی بسازم که مورد اقبال مردمی قرار بگیرد و با توجه به نامهربانیها و شرایط بد زمانی در اکران و نمایش فیلم، این فیلم در مدت زمان محدود ۳ هفتهای توانست با کمترین تعداد سالنهای سینما و تبلیغات شهری و میدانی به جایگاه رتبه دهم پرفروشترین فیلمهای سال ۱۴۰۰ برسد و این برای فیلم مورچهخوار یک موفقیت بزرگ است.
-علاقمندی شما به ساخت آثار طنز و کمدی یک علاقه شخصی است یا فکر میکنید ساخت آثار کمدی یک ضرورت برای جامعه امروز ماست یا این که این ژانر ارتباط بهتری با مخاطب برقرار میکند و مخاطبان بیشتری را به سینما میکشاند؟
*فکر میکنم همه این مواردی که برشمردید هست. هم برمیگردد به علاقه من به طنز و سابقهای که در ساخت آثار طنز و کمدی داشتم و هم برمیگردد به نوع نگاه و سلیقه مخاطب که با فیلمهای این ژانر ارتباط بیشتری برقرار میکند و هم به ذات حقیقی این ژانر که میشود با زبان طنز موضوعاتی را تصویر کرد و به نمایش گذاشت که در آثار رئالیستی و اجتماعی نشود به آن پرداخت.
-بخش قابلتوجهی از آثار پرفروش سینمای ایران به آثار کمدی اختصاص دارد و بسیاری از فیلمها نیز در همین ژانر ساخته میشوند که توفیقی در گیشه به دست نمیآورند فکر میکنید شرط فروش بالای یک اثر کمدی در سینما چیست و فکر میکنید کمدی و طنز چقدر قابلیت فرهنگسازی برای جامعه ما را دارد؟
*نمونههای خوبی در سینمای ایران داشتیم که مثالزدنی بودند مثل اجارهنشینهای استاد داریوش مهرجویی و از جمله فیلم چند میگیری گریه کنی که خودم ساختم که اولین فیلمی بود که به مقولهای پرداخت که در سینمای ایران به این شکل به آن نگاه نشده و پرداخته نشده بود. در هر صورت هر جا که آب باشد، گِل هم هست. اگر چه سمت و سوی سینمای کمدی ایران بر حسب سیاستهای غلط، نگاه اشتباه مدیریتی و سطح سلیقهای که برای مردم ساخته شده است، به سمت فیلمهای کمدی بسیار سطحی پیش رفته است اما نمیشود به خاطر این چند مورد، فیلمهای درجه یک کمدی در سینمای ایران و ژانر کمدی را زیر سوال برد.
-همچنان معتقدید که کمدی بهترین ژانر برای ارتباط با مخاطب است؟
*همانطور که چارلی چاپلین همچنان محبوب ترین، مشهورترین و حرفهایترین سینماگر سینمای دنیا تاکنون و تا ابد است، این واقعیت درباره سینمای کمدی هم صدق میکند.
-بزرگترین مشکل شما برای ساخت این فیلم چه بود؟
*مهمترین مشکل این است که این فیلم تهیهکننده مستقلی داشت که با هزینه شخصی خود بدون وابستگی به هیچ نهاد، ارگان و مرکز دولتی و بدون استفاده از اسپانسر و سرمایهگذار بیرونی، ساخت فیلم را بر عهده گرفت که کار کردن در این چارچوب و با محدودیت مالی کار را سخت میکرد. این فیلم در طول ۲۸ تا ۳۰ روز با بودجه محدود فیلمبرداری شد و طبیعی است اگر این بودجه دوبرابر بود و با این محدودیتهای مالی روبرو نبودیم، این فیلم میتوانست چند گام بالاتر از این کیفیت وکمیت کنونی خود تولید شود.
-استقبال از این اثر در اکران روی پرده چطور بود؟ راضیکننده بود؟
*صادقانه اگر بخواهم بگویم، خوشبختانه بله استقبال بسیار خوب بود و ما به آن نتیجهای که میخواستیم رسیدیم. برخی فیلمها در گذر زمان کیفیت و عیار واقعی آنها مشخص میشود و فیلم مورچهخوار هم از آن دسته است.
-درباره اکران آنلاین نظرتان چیست؟
*اکران آنلاین موقعیت خوبی برای بیشتر دیده شدن فیلم است و فیلم مورچهخوار هم در همین مدت کم، خوب جواب گرفته است و بازخوردهای خوبی که از نمایش این فیلم در اکران آنلاین گرفتهام، از اکران عمومی آن بیشتر بوده است.
-برای ساخت فیلم بعدی چه فکری کردهاید و در چه مرحلهای است؟
*در حال نگارش فیلمنامه یک فیلم سینمایی هستم که اطلاعات کامل آن را زمانی که جدیتر شد اعلام میکنم.