محمد حسينزاده
در سالهاي اخير توليد سريالهاي تاريخ معاصر در شبكه نمايش خانگي بسيار رونق گرفته و شايد چندان بيراه نباشد اگر بگوييد كه سريال شهرزاد، ساخته حسن فتحي و البته استقبالي كه از اين سريال عاشقانه در بستر تاريخ معاصر شد، موجبات ساخت سريالهاي ديگري در اين ژانر را رقم زد. اين روزها سريال خاتون، اولين سريال تينا پاكروان از شبكه خانگي و پلتفرم نماوا در حال پخش است، سريالي به تهيهكنندگي علي اسدزاده (كه پيش از اين تهيه سريال موفق قورباغه را در كارنامه داشته) كه بسياري از اهالي رسانه، منتقدان و حتي مخاطبان خاتون معتقد هستند با همان فرمول سريال شهرزاد و البته با چاشني موضوعات سياسي، به توليد رسيده و حتي برخي ديگر معتقد هستند از شهرزاد، در برخي از زمينهها الگوبرداري هم كرده و جالب اينجاست كه حتي اسم اين سريال نيز مانند سريال شهرزاد، از شخصيت اصلي زن فيلم وام گرفته است. با اين حال تاریخ و روایت آن همواره جذاب است حال اگر یک درام یا داستانی عاشقانه در بستر تاریخ روایت شود جذابیت آن دوچندان میشود. فیلمسازان بسیاری با استناد به این موضوع، عاشقانههای تاریخی پُربیننده ساختهاند که مدار صفر درجه، شهرزاد و کیف انگلیسی را میتوان موفقترین آنها در جذب مخاطب دانست.
الهام از شخصيتهاي واقعي
خاتون به قلم تینا پاکروان، بر اساس داستانهای واقعی و با الهام از اشخاص حقیقی همچون بیبیمریم بختیاری (خاتون) ساخته شده است. داستان در سال ۱۳۲۰ خورشیدی آغاز شده و با محوریت زندگی ایرانیان و برخی شخصیتهای تاثیرگذار در زمان اشغال ایران در جنگ جهانی دوم ادامه مییابد. زندگی خاتون بختیاری در خاتون، مرکز توجه و پردازش در این سریال است. زنی جوان که در ایرانی که در زمان ظهور پهلوی اول (زمانی که کشور در کشاکش گذر از سنت به مدرنیته است) میل به پیشرفت دارد. در جامعهای که هنوز سنتها و مناسبات مردسالانه وجود دارد. مناسباتی که شیرزاد ملک، همسر خاتون، نیز همچنان گرفتار آن است اما تلاش میکند که رفتارش متفاوت با رفتار پدرش باشد و در مواجهه با خاتون، مدرن و متمدنانه ظاهر شود. ایران در خلال جنگ جهانی دوم، یکی از حساسترین و دراماتیکترین دورههای تاریخی خود را طی کرده اما متاسفانه در سینما و تلویزیون، کمتر به این برهه از تاریخ پرداخته شده است. دایی جان ناپلئون، ساخته ماندگار ناصر تقوایی تنها سریالی است که حضور نیروهای انگلیسی در ایران را در حاشیه خود روایت میکند. بعد از انقلاب نیز، مدار صفر درجه و در چشم باد، از معدود مجموعههایی بودند که در این زمان تاریخی روایت شدند. اما حالا خاتون، محور اصلی قصه خود را اشغال ایران توسط متفقین قرار داده است.
عاشق و دلباخته ولي خاكستري!
مهمترین ویژگی خاتون این است که هیچ عجلهاي برای روایت داستانش ندارد. قسمت نخست این مجموعه تنها به معرفی شخصیتها و نوع نگاه آنها به جامعه اختصاص داشت. در قسمتهای بعدی نیز داستان کاملا به شکل سر راست و عاری از شاخ و برگهای اضافی روایت میشود. پاکروان برای ایجاد تعلیق و نگه داشتن مخاطب، به روایت خرده داستانهای بیربط و شلوغ کردن قصه، چنگ نینداخته است بلکه باید یکی از دلایل محبوبیت این سریال در همین نوع روایت ساده و مستقیم آن جستجو کرد. هرچند باید قسمتهای بیشتری از خاتون منتشر شود تا بتوان درباره کیفیت آن با قطعیت اظهار نظر کرد اما با همین چند قسمت منتشر شده میتوان فهمید که با روایتی صادقانه و به دور از قضاوت و شعارزدگی از ایران و مردمانش در سال ۱۳۲۰ مواجه هستیم. اتفاقی که کمتر در مجموعههای تاریخی دیده میشود و اکثرا آمیخته به تحریف هستند! دو شخصیت اصلی سریال، خاتون و شیرزاد، همسرش، شخصیتهای چندبُعدی برای مخاطب هستند و کارگردان از نمایش آنها به شکل سفید و سیاه مطلق، پرهیز کرده است. شیرزاد با آن که فردی نظامی است و روحیات خشک و جدی هم دارد اما به طور کامل منفی نیست و عشق او به خاتون از این نظامی یک شخصیت خاکستری میسازد. خاتون نیز به عنوان یک زن جسور و آزادیطلب که اهدافش برایش در اولویت هستند به طور تمام و کمال، مثبت تصویر نمیشود و خودخواهی و گاهی انفعالش از او شخصیتی متمایز میسازد. از ویژگیهای مثبت پاکروان، کار کردن با فیلمسازان برجستهای همچون بهرام بیضایی و مسعود کیمیایی است که باعث شده تا رد پای آنها را در خلق دیالوگهای سرزنده و موقعیتهای پویا و درست، مشاهده کرد. مانیفستهای وطنپرستانه در کتابفروشی و دیالوگهای مابین خاتون و شیرزاد پیرامون انتخاب نام دخترشان از جمله این دیالوگهای درست و منحصر به فرد است. در خاتون با زنانی شجاع، جسور و آزادیطلب روبرو هستیم که قرار است در ادامه هر کدام از آنها ماجرایی را رقم بزنند. به غیر از خاتون، پروین و فهیمه اکبر نیز از جمله این زنان هستند تاثیر آنها در قصه، در هر قسمت پررنگتر میشود. خاتون یک سریال تاریخی در کنار روایتی درام و عاشقانه، به دور از حب و بغضهای رایج و با نگاهی بی طرف است که قصد دارد داستانش را در کمال صداقت و صراحت بازگو کند. در ادامه باید دید این سریال میتواند طراوت اولیه خود را همچنان حفظ کند یا خیر.
تيمي از اشخاص فوقالعاده
خاتون در بخشهای فنی نیز بسیار غنی است. پاکروان در ساخت سریالش از عوامل حرفهای برای پشت دوربین بهره برده است. فیلمبرداری، طراحی صحنه و لباس، گریم و موسیقی متن، از نکات مثبت و دستاوردهای هنری خاتون به شمار میرود. هومن بهمنش در خلق قابهای زیبا و منحصر به فرد، نورپردازی استادانه و حرکتهای دوربین ملایم و حساب شده، بسیار دقیق و بینظیر عمل کرده است به گونهای که هر فریم از این سریال را به مثابه یک قاب نقاشی شده مجزا میتوان در نظر گرفت. کامیاب امین عشایری در مقام طراح صحنه و سارا سمیعی به عنوان طراح لباس نیز بسیار موفق عمل کردهاند. توجه به جزئیات و کهن الگوهای تاریخی در کنار حظ بصری، از جمله دلایل موفقیت این دو است. کیهان کلهر، استاد برجسته موسيقي کشورمان ساخت موسیقی متن خاتون را بر عهده داشته است. موسیقی استاندارد او، آنچنان با تار و پود قصه و تصاویر آمیخته شده که یکی از عناصر تاثیرگذار این سریال را شکل داده است. در راس اين گروه نيز تهيهكنندهاي به نام علي اسدزاده حضور دارد كه پيش از اين تهيه سريال موفق و محبوبي چون قورباغه را در كارنامه داشته و مشخص است كه وقتي يك تهيهكننده كاربلد بالاي سر يك گروه باشد، همه چيز مهياي ساخت يك اثر موفق خواهد بود. علي اسدزاده در خاتون نيز سعي كرده مانند قورباغه همه شرايط را مهيا كند، از لوكيشنهاي جذاب و متعدد تا گردهم آوردن بازيگران و ستارگان بزرگ براي اين سريال پرستاره.
كهكشانيها در سريال خاتون
ترکیب بازیگران سریال خاتون، ترکیب درست و ایدهآلی است. پانتهآ پناهیها به عنوان مشاور، تینا پاکروان را در انتخاب بازیگران همراهی کرده است. این کارگردان در هدایت بازیگرانش موفق و هوشمندانه عمل کرده و بزرگترین تاثیر را در باورپذیری داستان به وجود آورده است. نگار جواهریان در نقش خاتون، از کلیشههای همیشگی خود دور شده و از قالب زنی که تنها با تکیه بر عواطف و احساساتش با دنیای پیرامون مواجه میشود خارج شده است. این بازیگر در نمایش زنی جسور که بر خلاف سنتهای حاکم بر جامعه حرکت میکند بسیار موفق ظاهر شده است. خاتون را باید نقطه عطفی در کارنامه جواهریان دانست. اشکان خطیبی، بازیگر فعال تئاتر که برای مدتی از سینما و تلویزیون دور بود حالا با خاتون بار دیگر به دنیای تصویر بازگشته است. این بازیگر نیز نقش پیچیده شیرزاد را به خوبی ایفا کرده است، جدیت و خشونت در مواقعی که لباس نظامی بر تن دارد در کنار آرامش و متانتش در مواجهه با خانواده بازی پر فراز و نشیبی را از او به معرض تماشا گذاشته است. اما شايد نكته جالب اين باشد كه بازيگران مكمل اين سريال چهرههاي شناختهشده و بزرگي هستند كه برخي از آنها در نقشهايي كاملا متفاوت از گذشته ظاهر شدهاند و قطعا برگ برنده اين سريال هستند. مهران مديري و مهران غفوريان كه سالها در قاب كارهاي كمدي ديده شدهاند در اين سريال نقشهايي جديد و دور از كليشه دارند. ستاره پسياني و عاطفه رضوي نيز ديگر نقشهاي شاخص و متفاوت اين سريال هستند و شينم مقدمي نيز بار ديگر در نقشي تازه درخشيده است. پژمان بازغي هرچند حضوري كوتاه داشت اما نقشي بسيار جذاب را ايفا كرد و بابك حميديان نيز نقشي متفاوت از گذشته را در اين سريال برعهده داشته است. میرسعید مولویان، رضا بهبودی، شاهرخ فروتنیان، بهناز جعفری، فرخ نعمتی، مهتاب ثروتی، مهدی قربانی، محمد شیری، سروش صحت، بهنام شرفی، علی فروتن، داریوش موفق و آیدا ماهیانی از دیگر بازیگران خاتون هستند و غزل شاكري نيز در اين سريال نقش فهيمه اكبر را بازي كرده است. فهیمه اکبر، خواننده و نویسنده گیلانشناس که کتاب طباخی گیلان را تهیه کرد. او به چند زبان میخواند و از شوروی آموزش موسیقی را شروع کرد و در ایران مدتی شاگرد مرتضی خانمحجوبی بود. فهیمه اکبر در بسیاری از انجمنها و سازمانهای خیریه و مجامع زنان عضویت داشت و مسئول کمیسیون هنری جمعیت راه نو بود. ترانه گیلان جان، را سرتیپپور برای گیلان خانوم، دختر بزرگ فهیمه اکبر سروده است. زنی متفاوت در عصری متفاوت که قابل احترام بود و کمتر نامش شنیده شده بود چون زن بود شاید. یادی از او در دورانی که به همراه شوهرش محسن خاناکبر در رشت میزیست.
نمادي از زن اصيل ايراني
نرگس آبيار، فيلمساز شاخص و برجسته سينماي كشور كه در سالهاي اخير آثاري درخشان را خلق كرده و به يكي از موفقترين فيلمسازان سينما تبديل شده است، يادداشتي را در تحسين سريال خاتون نوشته است. او در اين يادداشت آورده است: غرش طیارههای روسی در آسمان رشت، باران توأمان اعلامیهها و بمبها بر سبزه میدان، پرهیب ناوهای روسی كه از دهانه خزر پدیدار میشوند، پارچه و پرچمهای سرخی که بر در و دیوار آویخته شده و شره خون را تداعی میکند و قرار است تاثیر ویرانگرش را تا چندین دهه از تاریخ این مرز و بوم به جا بگذارد. اما با این همه و با تمام اینها، رشت دهه ۲۰ هنوز و همچنان رشت خوشایند است، نوستالژی دلپذیری از كافهها، كتابفروشیها، عشقها و شبنشینیهای افسران ارتش و تب امیل زولا و… خاتون، خود خاتون، نمود و نمادی از زن اصیل ایرانی است، اصالتا بختیاری و بزرگ شده تهران و ساكن رشت كه تیراندازی را از مادر آموخته و میخواهد در كشاكش سنت و مدرنیته راه خودش را برود، هسته مرکزی درام در دل رویدادی تاریخی به واکاوی مفاهیمی اساسی میپردازد که اهمیت آن در زمانه حاضر کاملا ضروری است. خط اصلی داستان پیوسته روی مفاهیم دوگانه استوار است، مفاهیمی از جنس شرافت و رذالت، آزادی و ذلت، استقلال و اشغال، غرور و خفت و… این همه بر محور عشق و وطن میچرخد و شعاعش گسترش مییابد، خلاصه که خاتون به قول میرزاده عشقی، درد عشق وطن دارد. همین عشق است که قرار است وحشت را به شجاعت بدل کند، تراژدی را به حماسه. تینا پاكروان با نگاهی زنانه به تاریخ پر از خشونت و سراسر حادثه آن دوران، ترکیبی از هراس و نوستالژی را خلق کرده که حاصلش حال و هوایی متمایز است که به یاد خواهد ماند.